فروید مراقب بود که روش تفسیر رؤیایی که ابداع کرده بود را از روشهای مرسوم دور نگه دارد.
رؤیاها معنی دارند.
علم زمان فروید رؤیاها را بیمعنی میدانست.
این نظریه که رؤیاها فقط محصولات جانبی و تصادفی عملکرد مغز در طول خواب REM هستند، هنوز از نظر برخی از دانشمندان امروزی مقبول است.
تئوری دیگر این است که ما گاهی از رؤیا برای اطمینانبخشی به خود استفاده میکنیم، زمانهایی که یک رؤیا ما را با معنای خود غرق کرده است: «آخی… فقط یه خواب بود»!
از نظر فروید، هر رؤیایی معنادار است، مهم نیست که چقدر مزخرف به نظر میرسد یا چقدر محتوای کمی از آن به یاد میآوریم.
«فرهنگ لغت رؤیا» وجود ندارد.
یک رویکرد رایج برای رؤیاها تفسیر آنها با کمک فرهنگ لغت ثابت نمادها است:
«اگر خواب ایکس را ببینید به معنای ایگرگ است». خانه نمایانگر ذهن شماست، پرواز نمایانگر جاهطلبی است و مواردی از این دست.
غالباً تصور میشود که «تفسیر نمادین» امر محوری در نظریهی رؤیاهای فروید است. اما در واقع، فروید این نظریهی سادهلوحانهی همارزیهای نمادین را بیاعتبار کرد.
همهی عناصر رؤیا «نمادین» هستند، اما معانی خصوصی و شخصی دارند که تنها از طریق تداعیهای رؤیابین میتوان آن را کشف کرد.
روش فروید برای تفسیر رؤیا بسیار ساده بود.
باید تأیید کنم که رؤیاها واقعاً معنی دارند و امکان تفسیر آنها از طریق یک روش علمی امکانپذیر است.
زیگموند فروید
او به جای اینکه به بیمارانش بگوید که فکر میکند خوابهایشان چه معنایی دارد، از آنها دعوت کرد تا هر آنچه را که در رابطه با هر عنصر رؤیا به ذهنشان میرسد، با دنبال کردن رشتههای فکری خودشان بگویند.
او آنها را تشویق کرد تا تواناییهای انتقادی خود را آرام کنند و از بازدارندگی افکاری که ناخوشایند، بیاهمیت یا مضحک به نظر میرسند، خودداری کنند.
او این روش را تداعی آزاد نامید.
روش تداعی آزاد فروید را به این نتیجه رساند که رؤیاها تحقق پنهان آرزوهای کودکانه سرکوب شده هستند.