۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس

برخی از انواع وسواس، مزمن است.

به طور کلی علت ایجاد وسواس را می توان به دو دسته تقسیم کرد.

الف- وسواس هایی که ریشه آن عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک است. افرادی که مثلا پدر، مادر یا دیگر بستگان وسواس شدید دارند. این نوع از وسواس ها شبیه دیابت و آسم هستند. یعنی می توانید آن را کنترل کنید و علایم آن را کم کنید اما نمی توانید آن را درمان کنید. پس در صورتی که علت وسواس شما ژنتیک باشد هدف گذاری شما باید تلاش برای کنترل آن باشد.

ب- وسواس های دسته دوم وسواس هایی هستند که بر اثر تجربیات و اتفاقات گذشته در شما ایجاد شده است. تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند.

مثلا فردی که حادثه یا حوادث ناگواری را در گذشته تجربه کره باشد و یا فردی که در کودکی مورد بی توجهی و بی محبتی قرار گرفته باشد ممکن است در بزرگسالی به وسواس مبتلا شود. این دسته از وسواس ها را می توان درمان کرد. معمولا این نوع از وسواس ها دلیل ناخودآگاه دارند. که با کار روی دلایل ناخودآگاه وسواس درمان می شود.

دو جزء اصلی وسواس، تردید و احساس گناه است

دو مورد از مشخصه های وسواس، داشتن تردید و احساس گناه است. تا این واقعیت را نفهمید، وسواس را نخواهید فهمید.

در دهه ی ۱۹۴۰، وسواس با عنوان “اختلال تردید” شناخته می شد. فرد وسواسی ممکن است به  ابتدایی ترین واقعیت ها درمورد خودش، دیگران یا دنیایی که در آن زندگی می کند، شک کند. دلیل این تردید می تواند عوامل ناخودآگاه باشد. مثلا احساس عدم امنیت درونی می تواند منجر به ایجاد تردیدهایی در زندگی بیرونی شود.

من بیمارانی را دیده ام که به جنسیت ، سلامت عقل ، احتمال اینکه قاتل شوند و چیزهای دیگر شک کرده اند. حتی بیمارانی داشته ام که درمورد زنده بودن یا نبودن خودشان تردید داشتند.

این شک و تردید می تواند حتی بر باهوش ترین افراد هم غالب شود. چون ریشه این شک ها بخش های داخلی مغز(ساب کورتیکال) است و در کنترل فرد نیست. همین شک و تردید است که بیمار را مجبور می کند همه چیز را بارها چک کنند یا دائما از خودش و دیگران سوال بپرسد.

گناه نیز بخش زجرآور دیگر این بیماری است. شما می توانید به راحتی درمورد هر چیزی به یک بیمار وسواسی، احساس گناه بدهید. آن ها خود را برای چیز هایی مقصر می دانند که هیچ کس هرگز فکرش را هم نمی کند. دلیل احساس گناه بیماران وسواسی هم ناهشیار است.

تا زمانی که احساس گناه ناهشیار این بیماران درمان نشود وسواس ریشه کن نخواهد شد. به همین دلیل همیشه به دانشجویانم تاکید می کنم در درمان وسواس حتما روی ریشه های احساس گناه مراجعان خود کار کنید.

شما می توانید درمقابل انجام اعمال وسواسی مقاومت کنید اما نمی توانید جلوی یک فکر وسواسی را بگیرید.

افکار وسواسی یا به خاطر واکنش های بیوشیمیایی یا بخش ناهشیار مغز تولید می شوند و برای بیماران وسواسی کاملا واقعی به نظر می رسند.پس شما هشیارانه نمی توانید جلوی آنها را بگیرید.

مطالعاتی که روی سرکوب افکار انجام شده نشان می دهد هرچه بیشتر بخواهید به موضوعی فکر نکنید، به شکل متناقضی، بیشتر به آن موضوع فکر خواهید کرد.

دو راهکار برای کنترل افکار وسواسی وجود دارد:

راهکار اولی که به مراجعانم می گویم این است :« اگر می خواهید کمتر به آن فکر کنید، بیشتر به آن فکر کنید.» شما نه می توانید از این افکار وسواسی فرار کنید و نه می توانید مانع احساس اضطراب و ترس ناشی از آن ها شوید. ترس نیز در ذهن زاده می شود و برای غلبه بر آن بسیار اهمیت دارد که بپذیرید هیچ راه فراری نیست و باید با آن مواجه شوید.

راه کار دوم پیدا کردن دلیل ایجاد افکار وسواسی در شماست. ریشه فکر وسواسی اضطراب درونی است و اضطراب درونی هم ناشی از تعارضات دورنی است و تا زمانی که تعارضات درونی خود را درمان نکنید وسواس فکری شما از بین نخواهد رفت.

درمان روان پویشی بهترین روش درمان و درمان شناختی-رفتاری بهترین روش کنترل وسواس است.

به طور کلی به جز دارو درمانی دو روش کلی برای درمان وسواس داریم. درمان شناختی رفتاری که به کنترل علایم وسواس کمک می کند و درمان روان پویشی که می تواند وسواس را درمان کنند. اما این که کدام روش درمانی برای شما مناسب تر است بستگی به علل، طول مدت و ریشه های وسواس شما دارد.

افرادی که علت وسواس آنها عوامل فیزیولوژیک و ژنتیک است بهتر است از ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.

اما اگر ریشه اصلی مشکل شما عوامل فیزیولوژیک نیست، درمان روان پویشی می تواند به صورت ریشه ای مشکل شما را حل کند. در درمان پویشی یا دینامیک عوامل ایجاد کننده وسواس در شخص شناسایی و درمان می شود. در این روش درمانی تاکید بر عوامل ناهشیار ایجاد کننده اختلال و درمان آنهاست.

تحقیقات نشان می دهد انداز اثر درمان روان پویشی ۹۱ درصد و درمان شناختی رفتاری ۶۸ درصد است. اما متاسفانه تعداد درمانگران متبحر روانپویشی (به دلیل دشواری بیشتر آن) بر خلاف درمانگران شاختی رفتاری بسیار کمتر است. به همین دلیل در صورت عدم دسترسی به درمانگر روانپویشی متحبر بهتر است به درمانگر شناختی رفتاری علی رغم اثربخشی کمتر مراجعه کنید.

مهمترین تکنیک درمان شناختی رفتاری برای درمان وسواس، روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ است.

مواجهه و جلوگیری از پاسخ؛ شامل رویارویی تدریجی با افکار و موقعیت های ترسناک (مثلا آلودگی)، و مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی خود است. هدف این است که در مقابل هر چیز اضطراب آوری مقاومت کنید تا سطح تحمل تان برای آن فکر یا موقعیت اضطراب آور بالا برود و یاد بگیرید که اگر هیچ اقدام محافظتی ای انجام ندهید، هیچ اتفاقی نمی افتد.

دارو درمانی علی رغم مفید بودن، به تنهایی کافی نیست.

معمولا اکثر افراد برای مشکلات خود، به دنبال راه حل های ساده، سریع و آسان می گردند. با اینکه همه ی بیماران مبتلا به وسواس دوست دارند یک راهکار جادویی پیدا کنند تا علائم شان را به سرعت از بین ببرد، اما متاسفانه چنین روشی وجود ندارد.

دارو درمانی اگرچه می تواند مفید و کمک کننده باشد، اما به تنهایی کافی نیست. به طور کلی می توان گفت دارو ۳۰ الی ۷۰ درصد نشانه های وسواس شما را کاهش می دهد که خیلی خوب است، اما کافی نیست. افراد معدودی هستند که فقط با مصرف دارو کاملا خوب می شوند.

مراجعان معمولا از من می پرسند که بهترین دارو برای وسواس چیست؟ پاسخ من دارویی است که بهترین نتیجه را برای شما داشته باشد.

من همیشه درمورد دارو ها می گویم :« هر دارویی برای فردی مفید است، اما هیچ دارویی برای همه مفید نیست.» دارویی که برای شخص دیگری مفید بوده، ممکن است برای شما مفید نباشد.

ایراد دیگر دارو درمانی این است که معمولا پس از قطع مصرف، علایم وسواس مجددا عود می کنند. دلیلش هم این است که دارو بیشتر کنترل کننده علایم است تا درمان کننده آن. فقط درمان های پویشی می تواند وسواس را ریشه کن کند ( البته به شرط وسواس ریشه فیزیولوژیک شدیدی نداشته باشد).

یک نکته ی منفی دیگر در مورد دارو، احساس بدی است که مصرف دارو در فرد ایجاد می کند. استفاده از دارو به معنای ضعیف تر بودن شما از دیگران نیست، بلکه به این معناست که بدن شما برای غلبه بر وسواس به این مواد نیاز دارد. شما همیشه نمی توانید با دست خالی جلوی شرایط خاص مغزتان بایستید. به خصوص اگر ریشه مشکل شما عوامل فیزیولوژیک باشد.

RTMS نمی تواند وسواس را درمان کند

RTMS یک روش درمان بسیار پر هزینه و کم اثر است (هزینه ۴۰ جلسه RTMS دو طرفه حدودا ۲۰ میلیون تومان است). در مقایسه با دارو درمانی اثر بخشی دارو درمانی از RTMS بیسار بیشتر است. از طرف دیگر RTMS نمی تواند وسواس شما را درمان کند و اثر مختصر آن هم  معمولا دراز مدت نیست. بر همین اساس بین انتخاب دارو و RTMS حتما دارو درمانی را انتخاب کنید.

متاسفانه به خاطر منافع مالی زیاد RTMS ، برخی از روانپزشکان بدون توجه به اثربخشی RTMS و شرایط بیمار، برای تمام بیماران خود  با هر نوع اختلالی (وسواس، پانیک، فوبیا، اضطراب اجتماعی و …)  RTMS تجویز می کنند.

به طور خلاصه اگر ریشه وسواس شما ژنتیکی و شدت آن زیاد باشد نیاز هست حتما در کنار روان درمانی دارو درمانی همه داشته باشید. اما معمولا RTMS تاثیر چندانی در کنترل و درمان وسواس شما ندارد.

شما نمی توانید، و نباید، برای مدیریت اضطراب و درمان وسواس خود، به دیگران متکی باشید

اگر برای اطمینان گرفتن، جواب دادن به سوال ها، دست زدن به اشیاء یا انجام وسواس های خود به دیگران نیاز داشته باشید، در زمان تنهایی چه می کنید؟ احتمال زیاد ناتوان و درمانده می شوید.

اگر هم تکالیف درمانی خود را فقط وقتی دیگران به شما یادآوری می کنند و یا غر میزنند، انجام دهید نیز همان اتفاق خواهد افتاد. هیچ کس بیشتر از خودتان نمی تواند به شما کمک کند.

اگر انگیزه ی شما آنقدر کم است که نمی توانید به تنهایی تلاش کنید (با فرض اینکه به افسردگی مبتلا نباشید)، نمی توانید بر وسواس خود غلبه کنید. پس قبل از شروع درمان وسواس خود دلایلی که به شما انگیزه لازم برای درمان می دهد را پیدا کنید.

البته در درمان شناختی رفتاری وسواس بیشتر از تکالیف خانگی استفاده می کند.

هدف هر درمان خوبی این است که شما را درمانگر خودتان کند.

یک روانشناس خوب و یک روش درمانی خوب، کسی یا روشی است که ابزارهای لازم برای مدیریت استرس تان را به شما بدهد. به مرور که جلسات درمانی شما پیش می رود، هدایت درمان باید کم کم از درمانگر به شما منتقل شود.

در جلسات اولیه درمانگر تکالیفی را برای شما تعیین می کند اما به تدریج باید خودتان بتوانید موقعیت های سخت را شناسایی و تکالیف چالش برانگیزی برای خودتان تعیین کنید.

به حس و شهود خود برای تصمیم گیری درمورد نحوه ی مقابله با وسواس اعتماد نکنید.

یک نکته قطعی درباره احساس شما درباره شیوه مقابله با وسواس وجود دارد: همیشه شما را به مسیر اشتباه می کشاند.

تمایل به فرار و اجتناب از موقعیتی که باعث ترس شما می شود کاملا طبیعی و غریزی است (مثلا طبیعی است که از یک سگ خطرناک فرار کنید). اما قضیه ترس های وسواسی فرق می کند. چون ترس های وسواسی ناشی از افکار تکرار شونده درون مغز شما هستند، نمی توانید و نباید از آن ها فرار کنید.

و یکی از دلایل مهم شکست در درمان وسواس همین مساله است. افراد مبتلا به وسواس هرگز آنقدر در مقابل ترسشان مقاومت نمی کنند که بتوانند ببینید حقیقت ندارد.

درمان وسواس زمان بر است.

چقدر طول می کشد؟ به اندازه ای که فرد نیاز داشته باشد. بنا به تجربه، می توانم بگویم که فرد مبتلا به وسواس نه چندان پیچیده، به حدود ۶ الی ۱۲ ماه زمان برای بهبودی کامل نیاز دارد.

اگر نشانه ها شدید تر و سرعت پیشرفت فرد کمتر باشد، ممکن است فرایند درمان بیشتر هم طول بکشد. همچنین برخی از افراد نیاز دارند پس از اتمام دوره ی درمان وسواس خود، روی جنبه های دیگر زندگی خود کار کنند.

مثلا ممکن است زمان زیادی از آخرین باری که مهمانی رفته یا شغل ثابتی داشته یا کارهای خانه را انجام داده اند گذشته باشد. تمرین برای انجام این فعالیت ها ممکن است طول دوره درمان را بیشتر کند.

نکته مهم این است که باید درمان خود را کامل کنید. چیزی به نام درمان ناقص وجود ندارد. افرادی که فکر می کنند تنها با درمان نشانه هایی که مقابله با آن ها راحت تر است می توانند مشکل خود را حل کنند، به زودی به خانه ی اول بر می گردند.

برای توضیح دادن این موضوع به بیمارانم، درمان وسواس را به درمان عفونت تشبیه می کنم. از آن ها می پرسم :« آیا از جراح می خواهی همه عفونت را از بدنت خارج کند و یا اینکه بخشی از آن را باقی بگذارد؟»

باید مراقب بازگشت علایم وسواس خود باشید.

یکی از جمله های مورد علاقه ی من این جمله است: خوب شدن نیمی از مسیر و خوب ماندن نیم دیگر آن است.

دوباره حرف اولم را تکرار می کنم وسواس مزمن است و پس از درمان باید برای حفظ تغییرات ایجاد شده به موارد خاصی توجه کنید.

یکی از این نکات این است که همیشه با ترس ها و وسواس های خود مقابله کنید و اجازه رشد به آنها ندهید.

علت دیگر بازگشت وسواس این است که گاهی فرد احساس می کند خوب شده و بدون اطلاع دادن به درمانگر یا نزدیکان، مصرف داروهایش را متوقف می کند یا فرایند درمان را نیمه کاره رها می کند.

 متاسفانه، مغز شما زمانی که دارو مصرف می کنید خودش را ترمیم و تعمیر نمی کند و زمانی که مصرف دارو را قطع می کنید، مواد شیمیایی درون مغزتان به همان وضعیت ناکارآمد سابق برمی گردد. پس تا زمانی که دوره روان درمانی شما کامل نشده است طبق دستور روانپزشک داروهای خود را مصرف کنید.

نکته آخر هم اینکه، داشتن سبک زندگی متعادل به تداوم بهبودی شما کمک زیادی می کند پس باید تلاش کنید رژیم غذایی مناسب، خواب کافی، ورزش، روابط اجتماعی و کارهای مفید دیگر، را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا درمان وسواس و بهبودی شما تداوم پیدا کند.

البته معمولا در درمان پویشی احتمالا عود مجدد اختلال بسیار کمتر است.

خلاصه و جمع بندی

در پایان به طور خلاصه می توانم بگویم. وسواس دو علت اصلی دارد:

عوامل فیزیولوژیکی: این عوامل بیشتر ریشه ژنتیکی دارند و درمان وسواس این افراد یا به کمک دارو درمانی یا ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری امکان پذیر خواهد بود. هدف درمانی این دسته از افراد بیشتر کنترل و مدیریت وسواس است تا درمان کامل آن

عوامل ناهشیار: تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند. با شناسایی و انحلال این عوامل ناهشیار وسواس این افراد درمان می شود و همانطور که گفتم بهترین روش درمانی برای این افراد درمان های پویشی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *